فناوری نانو با سرعت رو به رشدی، مواد جدیدی بر پایه نانو ابزار، تجهیزات و ذرات نانو خلق می کند. به همین دلیل مطالعه سمیت نانومواد، به طور جدی ضرورت پیدا میکند. با کوچک شدن اندازه ذرات تا ابعاد نانو، ویژگیهای سطحی آنها نیز تغییر میکند و فعالیت شیمیایی افزایش مییابد که منجر به سمیت نیز خواهد شد. به دلیل کاربرد روز افزون نانوذرات مغناطیسی، سمیت آنها مورد مطالعه قرار خواهد گرفت. به همین دلیل ابتدا این نانوذرات معرفی شده و سپس جذب، توزیع و تخریب نانوذرات اکسیدآهن سوپرپارامغناطیس ذکر خواهد شد. بررسیهای انجام شده در زمینه سمیت نانوذرات مغناطیسی متعدد بوده و هر کدام منجر به نتایج متفاوت گشته است که در ادامه اشاره خواهد شد. مواد مختلفی برای پوشش نانوذرات مغناطیسی به کار میرود و هر کدام اثرات مختلفی بر سمیت حاصل از آن دارد. یکی از این اثرات میتواند قابلیت نانوذره برای جذب پروتئینها باشد و از آنجا که پروتئینها از عناصر مهم موجود در بدن موجود زنده هستند، این بررسی اهمیت مییابد. در نهایت ضمن آگاهی از ویژگیهای نانوذره و اثرات نامطلوب آن، باید درصدد برآمد تا این سمیت به کمترین میزان کاهش یابد و سپس مورد استفاده قرار گیرد.
1- مقدمه
بررسی سمشناسی نانوذرات و برهمکنشهای نانوبیویی در تیمهایی از محققان زیستی و سمشناسی انجام میگیرد. در این راستا ابتدا باید نانوذره به طور کامل مشخصهیابی شود تا بتوان با توجه به شناخت کامل آن، پاسخهای بیولوژیکی نسبت به آن را ارزیابی نمود. همچنین باید در زمینه آلودگیهای احتمالی در نانوذره نیز بررسیهای لازم انجام گیرد؛ زیرا این عوامل میتوانند بر واکنش سلول مؤثر باشند. در مورد روشهای آزمایش به کار رفته نیز باید دقت شود تا معتبر باشند. به دلیل کاربرد بسیار زیاد نانوذرات اکسیدآهن در فناوریهای نوظهور و کاربرد روز افزون این نوع از نانوذرات، در ادامه به تفصیل به بررسی مسائل سمشناسی مربوط به آن پرداخته میشود.
2- معرفی نانوذرات اکسیدآهن سوپرپارامغناطیس
نانوذرات اکسیدآهن سوپرپارامغناطیس (SPION) نانوذرات پرکاربرد در پزشکی و داروسازی هستند که پس از عملگرا و زیستعملگرا شدن، هوشمند شده و با یک میدان مغناطیسی خارجی کنترل میشوند. جهت پایدارسازی، ممانعت از کلوخه شدن و کاهش سمیت هسته اکسیدآهن معمولاً در کاربردهای پزشکی این نانوذرات را پوشش میدهند.
مواد زیادی برای پوششدار کردن نانوذره به کار میروند که دکستران و پلی اتیلن گلیکول از این جملهاند. دکستران به دلیل وزن مولکولی کم و زیستسازگاری بالا و خواص ماندگاری زیاد در گردش خون، کاربرد بیشتری دارد. پوشش سیلیکونی نیز به دلیل زیستسازگاری و پایداری مناسب، بسیار متداول است.
به طور کلی در مورد این ذرات، اثرات سمی جدی در in vivo و in vitro گزارش نشده است][1][. در ماکروفاژهای اولیه انسانی، در زمان مواجهه با نانوذرات 30 نانومتری اکسیدآهن پوشش داده شده با دکستران، هیچ اثر ایمنولوژیکی دیده نشد][2][. ولی در مورد موش بعد از مواجهه با نانوذرات 20 نانومتری و 60 نانومتری، افزایشی در ترشح سیتوکینهای التهابی گزارش شد. این مشاهدات نشان میدهد که استفاده از انواع سلولها برای بررسی سمشناسی اهمیت زیادی دارد؛ چرا که نتایج متنوعی از ردههای مختلف سلولی به دست میآید. همچنین در مطالعه دیگری گزارش شده که نانوذرات اکسیدآهن سوپرپارامغناطیس هیچ اثری بر عملکرد کبد در محیط in vivo بر موش (Rat) نداشته و اثر استرس اکسیداتیوی نیز ایجاد نکرده است][3][. بنابراین میتوان تا حدی نتیجه گرفت که نانوذرات اکسیدآهن سوپرپارامغناطیس پوشش داده شده با دکستران، برای سلولهای دندریتیک و ماکروفاژهای مشتق شده از مونوسیتها غیر سمی هستند.
2-1- جذب، توزیع و تخریب نانوذرات اکسیدآهن سوپرپارامغناطیس
راینال و همکارانش گزارش دادند که جذب نانوذرات اکسیدآهن سوپرپارامغناطیس پوشش داده شده با دکستران با اندازه 100 نانومتر با ماکروفاژ پریتونیال موش از طریق اندوسیتوز، به گیرنده SR-A وابسته است][4][. ذرات کوچکتر در حدود 20 نانومتر بهوسیله پینوسیتوز جذب میشوند و ذرات جذب شده بهوسیلهی اندوسیتوز جدا شده وارد مسیر لیزوزومی میشوند. سپس بهوسیلهی پروتئینهای پلاسما، پوشانده میشوند (اپسونیزاسیون). ولی با پلی اتیلن گلیکوزاسیون نانوذره اکسیدآهن، از عمل اپسونیزاسیون تا حد زیادی پیشگیری میشود.شناسایی ترکیب پروتئینهای پلاسما یا بافت که به نانوذرات متصل میشوند برای درک سازوکار جذب و توزیع ضروری است. درباره ترکیب و نوع پروتئینهایی که به دور هسته پوشش ایجاد میکنند، مطالعات زیادی انجام شده است ولی هنوز جهت درک برهمکنش نانوذرات و بیومولکولها و اثرات آنها بر فعالیتهای سلولی اطلاعات کافی در دست نیست. پلی اتیلن گلیکول یک پلیمر خطی است و در محلولهای آبی هیچ آسیبی به کونفورماسیون پروتئین یا فعالیت آنزیمها نمیرساند][5][. به همین دلیل از این پلیمر برای کاربردهای متنوعی استفاده میشود. سیلیکون نیز از پوششهای متداول نانوذرات مغناطیسی است که سبب افزایش مساحت سطح آن میشود و این امر بدون اثر بر روی مغناطیس نانوذره است و به دلیل همین ویژگی در ساخت بیوکاتالیست از این پوشش استفاده میشود][6][.
براساس آزمایشهای مربوط به نحوه توزیع نانوذرات در موش، 55% از دوز نانوذرات اکسیدآهن سوپرپارامغناطیس پوشش داده شده با اولئیک اسید- پلورونیک (اندازه تقریبی 190 نانومتر) تزریق شده به صورت درونرگی در کبد موش مشاهده شد که با واسطه سیستم فاگوسیتوز تکهستهای است]1[. در حدود 25% از نانوذرات اکسیدآهن سوپرپارامغناطیس پوشش داده شده با دکستران با اندازه تقریبی80 نانومتر، در حدود 19 روز پس از مصرف در موشها از طریق ادرار و مدفوع حذف میشوند][7][. در نمونههای حیوانی دیگر نیز نتایج متفاوتی مشاهده شده است. این تفاوتها در میزان و درصد حذف نانوذرات، به تفاوت در اندازه و شکل نانوذرات مختلف و پوشش آنها در آزمایشات مختلف مربوط است. باید آزمایشات مختلف با نانوذرات و مدلهای حیوانی متفاوت انجام شود تا برهمکنش این نانوذرات با سیستمهای سلولی به طور دقیق ارزیابی شود.
میتوان گفت که هر چند نانوذرات اکسیدآهن سوپرپارامغناطیس مواد تخریبپذیرزیستی هستند و درون سلولها به عنوان بخشی از متابولیسم آهن وارد شده و تخریب میگردند]4[، ولی توجه به این نکته ضروری است که آهن آزاد سبب واکنش استرس اکسیداتیو میشود][8][؛ بنابراین باید از مصرف دوزهای بالا یا دوزهای کم با تکرار بالا پرهیز کرد تا افزایش میزان آهن آزاد و اثرات متعاقب آن را در پی نداشته باشد.
3- سمیت نانوذرات مغناطیسی
در زمینه بررسی سمیت نانوذرات مغناطیسی مطالعات زیادی انجام شده است که در هر کدام یکی از ویژگیهای این نانوذرات مد نظر قرار گرفته است. با این حال هنوز نظر قطعی داده نشده که این نوع از نانوذرات سمی نیستند. زیرا بر روی برخی از بافتها و سلولها سمیت قابل ملاحظه داشتهاند. کارلسون و همکارانش (1) سمیت نانوذرات مغناطیسی را بر روی رده سلولی اپیتلیال انسانی (A549) ارزیابی کردند و سمیت کمی در غلطتهای به کار برده شده (µg/ml 80-20) مشاهده نمودند، در حالی که در مطالعات دیگر، نانوذرات مغناطیسی با همین غلظت اثر سمی شدیدی بر سلولهای فیبروبلاست انسانی داشتند][9] و[10][. در مطالعات دیگر بر روی سلولهای فیبروبلاست موش حتی در غلظتهای بالاتر نیز سمیتی مشاهده نشد][11] و[12] و[13][. نمونههای دیگری نیز وجود دارد که نشاندهنده تفاوت در نتایج حاصل از سمیت این نوع از نانوذرات است. در جدول زیر به نمونههایی از این بررسیها اشاره شده است:
سمیت سلولی ناشی از نانوکرههای مغناطیسی حاوی غلظتهای مختلفی از آهن نیز در مطالعه دیگری بررسی شده و در شکل زیر نشان داده شده است. با افزایش غلظت نانوذره آهن، تعداد سلول مرده افزایش یافته است.
در تحقیقی دیگر که در سال 2011 انجام شده است، بعد از تزریق نانوذرات مغناطیسی در زجاجیه، علائمی از سمیت بر ساختار شبکیه و عملکرد گیرندههای نوری در چشم مشاهده نشده است و با توجه به نتایج بهدست آمده، در این تحقیق از نانوذرات مغناطیسی برای استفاده درون چشمی ایمن معرفی و پیشنهاد شدهاست[[15]]. بنابراین عوامل مختلفی از جمله نوع سلول، غلظت نانوذره، طویل بودن پلیمر پوشش آن و بار نانوذره بر سمیت ناشی از آن مؤثر است و در هر کاربرد خاص، باید مورد مطالعه قرار گیرد. از میان این عوامل به بررسی عامل پوشش نانوذره میپردازیم:
3-1- اثر پوشش بر سمیت ناشی از نانوذرات مغناطیسی
مواد مختلفی برای پوشش نانوذرات مغناطیسی به کار میرود که شامل مواد آلی (پلیمرهایی مثل دکستران و پلی اتیلن گلیکول) ، مواد غیرآلی (مانند طلا) ، اکسیدهای فلزی، کربن فعال، سیلیس و اکسیدآلومینیوم است. در این میان پلیمرها بیشتر از بقیه مورد توجه هستند. پوششهای پلیمری به دو دسته سنتزی و طبیعی تقسیم میشوند. پلیمرهای اتیلن-وینیل استات، وینیل پیرولیدون، لاکتیک-گلیکولیک اسید، اتیلن گلیکول و وینیل الکل از انواع سنتزی هستند و ژلاتین، دکستران، کیتوزان و نشاسته از انواع طبیعی هستند ][16]و[17][. نوع پوشش نانوذره مغناطیسی بر اساس کاربرد، متفاوت است ولی نکتهای که باید مدنظر داشت اینست که پوشش مورد نظر باید زیستسازگار باشد؛ زیرا سطحی از نانوذره است که در معرض عوامل زیستی قرار خواهد گرفت و نباید این پوشش به گونهای انتخاب شود که عامل ایجاد سمیت گردد. در این راستا محققان آزمایشات مختلفی انجام دادهاند که یکی از این موارد آزمون MTT برای سنجش میزان زنده بودن سلولهای در معرض نانوذرات است. به طور مثال، آزمایش MTT درمورد سه نوع نانوذره مغناطیسی (بدون پوشش، با پوشش COOH و با پوشش NH2) بر روی سه نوع سلول HCM، BE-2-C و 293T انجام شده و مشاهده شد که نانوذرات با بار مثبت نسبت به نانوذرات با بار منفی، قابلیت زیستی کمتری را در همه ردههای سلولی دارند][18][.
در تحقیقی که در سال 2009 در مورد بررسی خصوصیات سمی نانوذرات مغناطیسی پوشش داده شده با پلیمر پلیاتیلناکساید (2) ، انجام گرفت طول پلیمر در تعیین سمیت نانوذره مغناطیسی مؤثر شناخته شد. در این تحقیق برای نانوذراتی که دارای پلیاتیلناکساید با دم کوتاه 75/0کیلودالتون بودند، سمیت بالا و نانوذراتی که با پلیاتیلناکساید با 15 کیلودالتون پوشش داده شده بودند کمترین مقدار سمیت گزارش شده است. در آزمایشی دیگر جهت بررسی سمیت ردههای سلولهای سرطانی پروستات (PC3 & C4-2) ، سلولهای اندوتلیال ورید انسانی (3) (HUVECs) و سلولهای مخاطی رنگدانه شبکیه انسانی (HRPEs) (4) نتایج مشابهی را نشان میدهد. همچنین گزارش شده است که نانوذراتی که با پلیمر پلیاتیلناکساید با دم کیلودالتون پوشش داده شدهاند، زیستسازگار بوده و برای کاربردهای بالینی مناسب هستند. در شکل زیر نوعی کوپلیمر و تصویر شماتیک اتصال آن به نانوذره مغناطیسی نشان داده شده است[[19]].
اثر سمیت سلولی نانوذرات مغناطیسی بر روی رده سلولی بافت پیوندی اولیه موش) فیبروبلاست L929) انجام شده است. تنها نانوذراتی به کار برده شدند که با سرعت همزدن بالای rpm 2880 به دست آمدهاند؛ چرا که با این سرعت، نانوذرات دارای اندازههای نسبتاً برابر خواهند بود. مطابق با آزمایش انجام شده، به جز نانوذرات بدون پوشش، برای مابقی نانوذرات مغناطیسی سمیت ناچیزی مشاهده گردید. قابل ذکر است که مواد با قابلیت زیستی بالای 80% به عنوان مواد زیست سازگار قلمداد میشوند. اثرات سمی نانوذرات پوشش داده شده حتی در غلظتهای بالای به کار برده شده (mM20) نیز سمیت کمی را نشان دادند. با افزایش r-ratio (نسبت جرمی پلیمر به ذره آهن) ، به دلیل افزایش اندازه هیدرودینامیکی ذرات، قابلیت زیستی سلولها افزایش و میزان سمیت کاهش مییابد. از طرفی شکل نانوذره نیز بر میزان سمیت آن اثر مستقیم دارد. همچنین در این مقاله ورود نانوذره مغناطیسی به درون سلول مورد بررسی قرار گرفته است که با توجه به تصاویر TEM میتوان حضور نانوذرات درون سلول را تأیید کرد. ورود نانوذرات به درون سلول با جنس مواد پوششی، شکل و اندازه آنها مرتبط است][20][.
زیستسازگاری نانوذره مغناطیسی- دی مرکاپتوسوکسینیک اسید (DMSA-MNP) در محیط in vitro و توزیع و پاکسازی آن در محیط in vivo مورد مطالعه قرار گرفته است. در غلظتهای مورد مطالعه (تا mg/ml 5/0) ، ذرات اثر خاصی بر روی قابلیت زیستی، استرس اکسیداتیو و آپوپتوز یا چرخه سلولی سلولهای هپاتوسیت غیرپارنشیمال موش (NCTC 1469) نداشتند. آنالیزهای in vivo نشاندهنده تغییر شکل بیویی (biotransformation) پیوسته نانوذرات مغناطیسی در کبد و طحال هستند. اگرچه در برخی موارد یک ماه پس از مصرف نانوذرات، سمیتی مشاهده شد ولی زودگذر بود و حیات موش را به مخاطره نمیانداخت][21][.
در آزمایش دیگری، آزمون MTT با استفاده از روش اصلاح شدهای برای نانوذرات مغناطیسی بدون پوشش و پوشیده شده با پلی وینیل الکل، بر روی سلولهای L929 انجام شد. نانوذرات مغناطیسی پوششدار به دو دلیل سمیت کمتری را نشان دادند: یکی اینکه پوشش آن زیست سازگار بود و سمیت را کاهش میداد و دوم اینکه به دلیل وجود پوشش، محلهای جذب پروتئینها، یونها و دیگر اجزای محیط کاهش یافته بود][22][.
3-2- اثر پوشش نانوذره مغناطیسی بر جذب پروتئینها
با توجه به اهمیتی که پروتئینها در بدن موجود زنده دارند، مطالعه اثرات نامطلوب نانوذرات بر ساختار پروتئینها، سبب آگاهی از صدمات بیولوژیکی احتمالی میشود که میتواند به دلیل تغییراتی همچون رشتهای شدن، مواجهه با اپیتوپهای آنتیژنی جدید و یا حتی از دست دادن عملکرد پروتئینی باشد. نانوذرات با ورود به خون تمایل زیادی برای اتصال به پروتئینها دارند. پروتئینهای وصل شده به سطوح نانوذرات، تشکیل پوشش پروتئینی را میدهند که مقدار و نوع آن بسته به نوع نانوذره، اندازه، بار و سایر عوامل متفاوت خواهد بود.
در این راستا مطالعات گوناگونی انجام شده است که در پی یافتن نوع پروتئینها و کمیت آنها بوده است. از این جمله، سینتیک جذب پروتئینهای پلاسما بر روی ذرات سوپر پارامغناطیس با استفاد از ژل الکتروفورز دوبعدی پلی آکریلامید انجام شده و پلاسما با غلظتهای مختلف به کار برده شده است. اثر ورومان (6) در زمینه جابهجایی پروتئینها مشاهده نشد. پروتئینهای ایمنوگلوبولین بیشترین میزان جذب را بر سطح نانوذره مغناطیسی داشتند. با افزایش زمان انکوباسیون، مقدار پروتئین فیبرینوژن جذب شده بیشتر میشود. هر دو پروتئین جزو پروتئینهای اپسونیزهکننده هستند که تسهیلکننده ماکروفاژ هستند و سببشناسایی و حذف نانوذره بهوسیلهی کبد میشوند][23][.
در مطالعه دیگری نشان داده شده است که پلیمرهای با گروههای عاملی، ساختار و وزن مولکولی مختلف، در هنگام اتصال به سطح نانوذره مغناطیسی کونفورماسیونهای متفاوتی به خود میگیرند و این عامل بر نوع برهمکنش نانوذره و پروتئینهای موجود زنده و تشکیل پوشش پروتئینی مؤثر است. نانوذرات مغناطیسی که با "پلی اتیلن ایمین" 25 کیلودالتونی پوشش داده شدهاند بیشترین میزان از پروتئین سرمی را به خود جذب کردند و نانوذرات مغناطیسی بدون پوشش و نانوذراتی که با "اولیگواتیلن ایمین" 8/0 کیلودالتونی شاخهدار پوشش داده شدهاند در رتبه بعدی بودند. همانگونه که در جدول3 مشاهده میگردد نانوذرات مغناطیسی که با "پلی اتیلن ایمین" با وزن مولکولی بالا پوشش داده شدهاند پروتئین کمتری را به خود جذب کردند][24][.
یکی از اثرات نامطلوب این نوع برهمکنش، تغییر غیرقابل برگشت ساختار پروتئین است. نانوذرات مغناطیسی بدون پوشش و همینطور انواعی که با پلی وینیل الکل پوشش داده شدهاند با دو اندازه متفاوت سنتز و مشخصهیابی شدند. سپس همراه با پروتئین خونی ترانسفرین انکوبه شدند. از طریق شستشو با KCl، پروتئین از نانوذره جدا شد و محلولها با روشهای مختلفی آنالیز شدند. نتایج نشان داد که کونفورماسیون ترانسفرین اشباع شده با آهن، به دلیل برهمکنش با نانوذره تغییر میکند و بعد از حذف نانوذره این کونفورماسیون به حالت عادی بازنمیگردد][26][.
نوع پوشش نانوذره مغناطیسی بر روی نوع و میزان جذب پروتئینهای پلاسمای خون بهوسیلهی نانوذره مؤثر است و در این ارتباط تغییراتی بر ساختار و عملکرد پروتئینها خواهد گذاشت که در برخی موارد بعد از حذف نانوذرات نیز قابل برگشت نیست. بنابراین با توجه به کاربرد پزشکی و بالینی نانوذرات مغناطیسی، باید در این زمینه تمهیدات لازم انجام گیرد تا این نوع از سمیت نانوذرات مغناطیسی به حداقل رسد.
نتیجهگیری
در زمینه بررسی سمیت نانوذرات مغناطیسی مطالعات زیادی انجام شده است که در هر کدام یکی از ویژگیهای این نانوذرات مد نظر قرار گرفته است و نتایج نشان داده که بر روی برخی از بافتها و سلولها سمیت قابل ملاحظهای داشتهاند. عوامل مختلفی از جمله نوع سلول، غلظت نانوذره، طویل بودن پلیمر پوشش آن و بار نانوذره بر سمیت ناشی از آن مؤثر است و در هر کاربرد خاص، باید مورد مطالعه قرار گیرد تا نانوذره مطلوب که اثرات سمی کمتری دارد شکل گیرد. نوع پوشش نانوذره مغناطیسی نیز یکی از عناصر مهم در این زمینه است که بر اساس کاربرد، متفاوت است ولی نکتهای که باید مدنظر داشت این است که پوشش مورد نظر باید زیستسازگار باشد؛ زیرا سطحی از نانوذره است که در معرض عوامل زیستی قرار خواهد گرفت و نباید این پوشش به گونهای انتخاب شود که عامل ایجاد سمیت گردد. تمایل اتصال نانوذره مغناطیسی به پروتئینها از مسائل قابل اهمیت در این حوزه است و این اتصال میتواند بر عملکرد پروتئین اثر نامطلوبی بگذارد که مواردی از آن در مطالعات به اثبات رسیده است. در مورد یک نانوذره مغناطیسی همه این عوامل باید تحت آزمایش قرار گیرند و برای رفع اثرات سمی احتمالی، چاره اندیشی شود.
منابع
[[1]] K Muller, J.N Skepper, M Posfai, R Trivedi, S Howarth, C Corot, E Lancelot, P.W Thompson, A.P Brown, J.H Gillard, Biomaterials, 28, (2007).
[[2]] T Tsuchiya, I Oguri, Y.N Yamakoshi, N Miyata, FEBS Lett, 393, (1996).
[[3]] T.K Jain, M.K Reddy, M.A Morales, D.L Leslie-Pelecky, V Labhasetwar, Mol. Pharm, 5, (2008).
[[4]] I Raynal, P Prigent, S Peyramaure, A Najid, C Rebuzzi, C Corot, Invest. Radiol, 39, (2004).
[[5]] S Zalipsky, Adv. Drug Deliv. Rev, 16, (1995).
[[6]] M Mahmoudi, S Sant, B Wang, S Laurent, T Sen, Adv. Drug Deliv. Rev, 63, (2010).
[[7]] R Weissleder, D.D Stark, B.L Engelstad, B.R Bacon, C.C Compton, D.L White, P Jacobs, J Lewis, AJR Am. J. Roentgenol, 152, (1989).
[[8]] S Puntarulo, Mol Aspects Med, 26, (2005).
[[9]] A. K Gupta, C Berry, M Gupta, A Curtis, IEEE Trans. Nanobiosci, 2, (2003).
[[10]] A. K Gupta, S Wells, IEEE Trans. Nanobiosci, (2004).
[[11]] M Mahmoudi, M. A Shokrgozar, A Simchi, M Imani, A. S Milani, P Stroeve, H Vali, U. O Hafeli, S Bonakdar, J. Phys. Chem. C, 113, (2009).
[[12]] M Mahmoudi, A Simchi, M Imani, J. Phys. Chem. C, 113, (2009).
[[13]] M Mahmoudi, A Simchi, H Vali, M Imani, M. A Shokrgozar, K Azadmanesh, F Azari, Adv. Eng. Mater, 11, (2009).
[[14]] S Ghosh, S GhoshMitra, T Cai, D. R Diercks, N. C Mills, D. L Hynds, Nanoscale Res Lett, 5, (2010).
[[15]] H. B Raju, Y Hu, A Vedula, S. R Dubovy, J. L Goldberg, PLoS ONE, 6, (2011).
[[16]] A. K Gupta, M Gupta, 26, 18, (2005).
[[17]] Z Ma, H Liu, China Particuology, 5, (2007).
[[18]] M Mahmoudi, S Laurent, M. A Shokrgozar, M Hosseinkhani, ACS NANO, 9, (2011).
[[19]] U. O Hafeli, J. S Riffle, L Harris-Shekhawat, A Carmichael-Baranauskas, F Mark, J. P Dailey, D Bardenstein, MOLECULAR PHARMACEUTICS, 6, (2009).
[[20]] M Mahmoudi, A Simchi, A.S Milani, P Stroeve. Journal of Colloid and Interface Science, 336, (2009).
[[21]] R Mejias, L Gutierrez, G Salas, S Perez-Yague, T. M Zotes, F. J Lazaro, M. P Morales, D. F Barber, Journal of Controlled Release, 171, (2013).
[[22]] M Mahmoudi, A Simchi, M Imani, M. A Shokrgozar, A. S Milani, U. O Hafeli, P Stroeve, Colloids and Surfaces B: Biointerfaces, 75, (2010).
[[23]] M Jansch, P Stumpf, C Graf, E Rühl, R.H Müller. International Journal of Pharmaceutics, 428, (2012).
[[24]] H. T. R Wiogo, M Lim, V Bulmus, L Gutierrez, R. C Woodward, R Amal, Langmuir, 28, (2012).
[[25]] Mu Q, Li Z, Li X, Mishra SR, Zhang B, Si Z, Yang L, Jiang W, Yan B, J Phys Chem C, 113, (2009).
[[26]] M Mahmoudi, M.A Shokrgozar, S Sardari, M.K Moghadam, H Vali, S. Laurent, P Stroeve, Nanoscale, 3, (2011).